چی میشد اگه:
– میتونستیم دانش خودمون رو به صورت لحظهای با دیگران به اشتراک بگذاریم؟
– میتونستم تمام دانش یک فرد رو به فرد یا افراد دیگهای انتقال بدیم؟
– میتونستیم کل دانش موجود رو یاد بگیریم و هر دانش جدیدی رو بلافاصله پس از دستیابی هر فردی بهش یاد بگیریم؟
محسن، این اصن شدنیه؟!
در واقع این کاری هست که هوش مصنوعی میتونه تا حدی انجام بده و هر روز هم در این کار بهتر میشه. یک هوش مصنوعی میتونه هر چیزی که بلد هست رو در مدت زمانی بسیار کوتاه به دوستان همنوع خودش آموزش بده یا در چشم به هم زدنی نسخههایی از خودش رو به وجود بیاره که تمام دانش خودش رو در اختیار دارند.
خب برای اینکه ما هم بتونیم این کار رو بکنیم باید چیکار کنیم؟
یه سری پیشرفتها در آینده نزدیک به ما کمک میکنه که به چنین رویایی نزدیک بشیم:
– کاشت نانوباتها در مغز و افزایش سرعت اینترنت
بر اساس پیشبینیهای ری کورزویل، ما تا اواخر سال ۲۰۳۰ میلادی به فناوری لازم برای کاشت نانوباتها در مغز میرسیم. در چنین حالتی ما میتونیم روی کاغذ تا ۳ میلیون برابر سریعتر فکر کنیم و در هر لحظه و تنها با استفاده از مغزمون مستقیما به اینترنت دسترسی داشته باشیم. پس این تکنولوژی تقریبا مشکل ما برای دسترسی لحظهای به تمام دانش وموجود جهان (با فرض دیجیتالی بودن و آنلاین بودن کل دانش جهان) رو برطرف میکنه.
در کنار این موضوع، برآوردها نشون میده توان اینترنت تا سال ۲۰۴۱ تا ۵۰۰ برابر افزایش پیدا میکنه که قطعا به بهبود و تسریع استفاده ما از اینترنت منجر خواهد شد.
– رایانش کوانتومی و خرید توان پردازشی
رایانههای کوانتومی یکی از بزرگترین رویاهای بشر در حوزه علوم کامپیوتر هستند. انتظار میره در طول سالهای آتی و با رسیدن به اولین نسل از رایانههای کوانتومی، توان پردازشی ما میلیونها برابر افزایش پیدا کنه.
از طرفی برآوردها نشون میده ما قادر خواهیم بود تا سال ۲۰۲۸ به ۲۰ بتافلاپ توان پردازشی در فضای ابری، تنها با هزینهای حدود ۱۰۰۰ دلار دسترسی داشته باشیم (توان پردازشی مغز انسان چیزی بین ۱۷ تا ۱۸ بتافلاپ است). پس این تکنولوژی هم به ما کمک میکنه در هر مقدار مورد نیاز، توان پردازشی مغزمون رو بالاتر ببریم.
– فضای ابری و روشهای ذخیرهسازی
فضای ابری چیزی هست که همین الان هم بهش دسترسی داریم و خیلی از مشکلات ما در زمینه ذخیرهسازی رو حل کرده و سختافزار مورد نیاز برای ذخیرهسازی رو از زندگی روزمره انسانها حذف کرده. علاوه بر این در حوزه سختافزار و فضای مورد نیاز برای ذخیرهسازی هم داریم به پیشرفتهای بزرگی میرسیم.
برای مثال برآوردها نشون میده در صورتی که بتونیم از پتانسیلهای ذخیرهسازی اطلاعات بر روی رشتههای DNA استفاده کنیم، میتونیم کل دانش و اطلاعات بشر تا این لحظه رو در ظرفی ۴۰ لیتری حاوی رشتههای DNA ذخیره کنیم. پس این تکنولوژی هم چالشها و موانع مرتبط با ذخیرهسازی بر سر راه رویای ما در زمینه انتقال اطلاعات لحظهای در انسانها رو از سر راه برمیداره.
خب حالا گیریم که شد، چی به ما میرسه؟
اگر قرار باشه برای چنین فناوری و امکانی یه اسم انتخاب کنم، قطعا اسمش رو میذارم «دانش جهان گستر». ما الان داریم به سمت نوعی از فناوری حرکت میکنیم که خیلی به چنین چیزی شبیه هست؛ یعنی «اینترنت جهان گستر». انتظار میره تا سه چهار سال دیگه و حوالی سال ۲۰۲۱، حدود ۸۵٪ نقاط کره زمین با استفاده از پدیدهای به نام «اینترنت جهان گستر» به اینترنت دسترسی پیدا کنند.
داستان از این قراره که یه سری شرکت با روشهای متفاوت سعی دارن به نقاطی از کره زمین که به اینترنت دسترسی ندارن، اینترنت برسونن. شرکت FaceBook و رفقا (در مجموعهای به نام Network.org) با استفاده از پهپادها، شرکت Google (یا همون Alphabet) با استفاده از بالنها و شرکت SpaceX با استفاده از چند هزار ماهواره در مدار زمین. هر سه شرکت همین الان هم کارشون رو شروع کردن. FaceBook و Google یه سری کشورهای آفریقایی رو تحت پوشش قرار دادن و SpaceX هم اولین ماهوارههاش رو در مدار قرار داده.
اما مساله اینه که بیاید فرض کنیم چنین چیزی چه تاثیری روی جهان داره؟
اینترنت معنای واقعی فرصت برابر برای انسانها بوده. چه آدمهایی که با ساختن یک اپ یا سایت از گاراژ خونشون سر از برجهای تجاری درنیاوردن و به شرکتهای چند میلیارد دلاری تبدیل نشدن. حالا فکرش رو بکنید که یک میلیارد نفر آدم توی آفریقا توی این بازی نبودن و این امکان رو نداشتن و حالا قراره با اینترنت جهان گستر بهش دسترسی پیدا کنن.
یک میلیارد آدم قراره فقط با داشتن یک گجت به اینترنت متصل بشن، توی سایتهایی مثه Khan Academy در زمینهای که مد نظرشون هست آموزش ببینن شروع به خلق ارزش و ثروت برای خودشون و دیگران بکنن. این موضوع چه تاثیری روی خودشون، خانوادهشون، شهرشون، کشورشون و جهانمون میذاره؟
تبعات و مزایای انتقال دانش لحظهای در انسانها | دانش جهان گستر
دانش جهان گستر قراره تاثیری مشابه اینترنت جهان گستر بذاره. اما بذارید موضوع رو دقیقتر بررسی کنیم.
هفت میلیارد انسان، هفت میلیارد حکیم
در گذشته به کسانی که به تمام دانش موجود در زمان خودشون مسلط بودند، حکیم میگفتند. حکیم کسی بود که به طب، نجوم، ریاضیات، فلسفه، منطق و سایر علوم زمان خودش اشراف کامل داشت. رفته رفته با پیشرفت علم و تخصصیتر شدن علوم، عملا چنین چیزی غیر ممکن شد و به رشتههایی مثل روانشناسی اسبسواری رسیدیم و دیگه هیچ حکیمی باقی نموند.
امروزه اما بزرگترین تهدید آینده شغل برای انسانها، هوش مصنوعی و تخصصهای گسترده اون هست. هوش مصنوعی به مرور در علوم مختلف پیشرفت میکنه و طولی نمیکشه که به حکیمی وقعی تبدیل میشه و مشاغل ما رو تهدید میکنه. دانش جهان گستر به ما کمک میکنه که در این زمینه از هوش مصنوعی عقب نمونیم و بتونیم به حکمای زمان خودمون تبدیل بشیم. اینطور به نظر میرسه که ما امروز در ابتدای مسیری هستیم که یجورایی به نقض ضربالمثل مشهور «همه چیز را همگان دانند» منجر میشه.
رفاه عمومی
درست مثل اینترنت جهان گستر و فرصتهای برابری که ایجاد میکنه، دانش جهان گستر هم به چنین چیزی منجر میشه و به جورایی در ادامه همون مسیر قرار داره؛ با این تفاوت که سرعت، کمیت و کیفیت در دسترسی به دانش و اطلاعات رو افزایش میده.
از طرفی انتظار میره که با گسترش تکنولوژی در زمینه نیازهای پایهای زندگی انسانها، در حوالی سال ۲۰۳۵ به دورهای به نام فراوانی برسیم و برخی نیازها مثل برق، اینترنت، تلفن، آب و … برای همه رایگان بشه. به نظر میاد که دانش جهان گستر ادامهای برای این موضوع هم باشه و به رایگان شدن آموزش و دسترسی به علم و اطلاعات منجر بشه.
رهبری آموزش
وقتی به آینده آموزش، پیشرفتهایی مثل کاشت نانوباتها در مغز، خرید توان پردازشی، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و در نهایت دانش جهان گستر و دسترسی و یادگیری نامحدود به اطلاعات نگاه میکنیم، این سوال پیش میاد که اساسا تکلیف آموزش در این بین چی میشه؟ اگر ما بتونیم به سادگی یه بشکن زدن اطلاعات، دانش یا شاید حتی مهارت مورد نیازمون رو یاد بگیریم، دیگه چه نیازی به آموزش هست؟ نقش معلمها در چنین دنیایی چی هست؟
پیشنگریهای انجام شده نشون میده علم پزشکی تا میانههای دهه ۲۰۳۰ میلادی به چنان پیشرفتی دست پیدا میکنه که تمرکزش از درمان برداشته میشه و به سمت پیشگیری میره. ما به چنان پیشرفتی میرسیم که هر بیماری رو در نطفه خفه میکنیم و اساسا از وقوع اونها پیشگیری میکنیم.
به نظر میرسه چنین تغییر رویکرد و برنامهای در حوزه آموزش هم اتفاق بیافته. میشه متصور بود در آیندهای که شرح اون در قبل گفته شد، تمرکز آموزش از تدریس، به رهبری و مدیریت آموزش تغییر پیدا میکنه. معلمها در چنین دورانی به رهبران آموزش تبدیل خواهند شد و به جای تدریس اطلاعات و دانش، به افراد برای اولویتهای یادگیری و ترتیب و چینشِ یادگیریِ مباحثِ مورد نیازشون مشاوره خواهند داد.
مثلا اگر شما به حوزه معماری علاقمند هستید، این معلمها به شما خواهند گفت که به چه ترتیب و چینشی اطلاعات مرتبط با این حوزه را فرا بگیرید و شما را از جدیدترین اطلاعات و پیشرفتهای این حوزه با خبر خواهند کرد.
پیشرفت، نو انسان و تکینگی فناوری
در یکی دیگر از پیشنگریهای انجام شده توسط آیندهپژوهان متفاوت، در بازهای بین ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ اتفاقی رخ میده که از اون با عنوان انقلاب بعدی تاریخ بشر، یعنی تکینگی فناوری (Technological Singularity) یاد میشه. برای مثال، ری کورزویل زمان وقوع تکینگی فناوری رو سال ۲۰۴۵ میدونه.
اونچه که تکینگی فناوری رو بسیار مهم میکنه و باعث میشه که انقلابی در تاریخ بشر پدید بیاره این هست که برترین هوش (مصنوعی یا غیر مصنوعی یا تلفیقی) جهان در اون زمان، از مجموع هوش انسانهای کره زمین بیشتر میشه و این هوش برتر آنچنان سطحی از تغییر و پیشرفت در هر حوزهای در جهان رو رقم میزنه که بشر امروزی قادر به درک، تخمین و برآورد اونها نیست. یکی از چالشها در این زمینه ماهیت هوش مذکور و موعود و همینطور روش خلق و رسیدن ما به چنین هوشی هست.
اینکه چنین هوشی انسانی و بیولوژیک خواهد بود یا یک هوش مصنوعی؟ شاید هم چنین هوشی نتیجه تلفیق هوش انسان با هوش مصنوعی باشه یا حتی نتیجه شبکه شدن هوش انسانها یا هوشهای مصنوعی. حالا نکته اینجاست که پدیده دانش جهان گستر میتونه به یکی از بازیگران اصلی در راه تحقق تکینگی فناوری تبدیل بشه؛ چه به وسیله ظاهر شدن در قامت علت اصلی تکینگی فناوری و چه به واسطه تاثیرگذاری در تسریع و تسهیل مسیر بشر برای دستیابی به تکینگی فناوری.
این ادعا از این واقعیت نشات میگیره که همونطور که در تعریف تکینگی فناوری گفته شده، ما قادر نیستیم تبعات و پیشرفتهای ناشی از تحقق دانش جهان گستر رو تخمین بزنیم. ما نمیتونیم برآورد کنیم که انسانهایی که به چنین فناوری و در نتیجه به چنین سطحی از دانش دسترسی دارند، چه پیشرفتها و تغییراتی ایجاد خواهند کرد.
اما ما میتونیم از یک چیز کاملا مطمئن باشیم؛ اونم اینکه چنین موجوداتی با ما انسانهای فعلی تفاوت دارند و شاید ابتدای مسیر ما در راه تبدیل شدن به نو انسان خواهند بود.
در انتها باید گفت که اگرچه دنیایی که دانش جهان گستر میسازه بیشتر شبیه فیلمهای علمی تخیلی هالیوودی و دور از دسترس هست، اما زمانی که به پیشنگریهای آیندهپژوهها نگاه میکنیم، متوجه میشویم که هالیوود و تمام فیلمهای علمی تخیلی با تمام تلاشی که کردند، بسیار در به تصویر کشیدن عجایب دنیای آینده ناکام و مغفول ماندند.
پس فارغ از پیش و پس شدن زمان و کیفیت وقوع دانش جهان گستر، به نظر میاد بایستی انتظار وقوع چنین پدیدهای و به فراخور اون تغییر دنیای پیرامونمون رو داشته باشیم و با آگاهی کامل از چنین احتمالی، برای اون آمادگی داشته باشیم.
پینوشت:
۱. تصویر شاخص مربوط به سکانسی از فیلم زیبای ماتریکس است که شکلی از آموزش لحظهای و تاثیرات اون رو نشون میده.
۲. همونطور که در عنوان مطلب ذکر شد، این تنها یکی از آیندههای محتمل و تا حد زیادی منتج از نظرات و برداشتهای شخصی بنده هست.
«هر سهشنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقتها خارج از این زمانبندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشتههای جدید مطلع بشید، هم میتونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسالل مطالبب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم میتونید به این کانال تلگرامی بیاید.»
در عین حال که باورپذیره اما نمی تونم بپذیرم دارم در مقابل چنین نظریاتی مقاومت می کنم چون قدرتها و حکومت ها اجازه نمی دهند عموم مردم به چنین دانش جهان گستری دست پیدا کنند چون خیلی چیزها رو می شه ولی در همین حال هم امکان خیلی زیادی برای کنترل اذهان بشری از طریق همین پیشرفتها برای حکومت ها ایجاد می شه طوری که به راحتی می شه ذهنیت آدمها رو به سمتی که قدرتها می خوان پیش ببرن برد در واقع انسانی کنترل شده و مطیع و قابل پیش بینی ساخته میشه که از طریق نانوبات ها و دانش جهان گستر قابل رهبری می شه … فکر می کنم زندگی توی اون زمان سختتر از الان باشه چون مثل الان که باید خودمون رو کنترل کنیم اینستاگرام و فیسبوک و گوگل رو باور نکنیم و جریان فکریمون رو دست فضای مجازی ندیم اون موقع هم کلی باید سعی کنیم تا خودمون رو از فشار دانشی که سیاست و قدرت بر ما تحمیل می کنه کنترل کنیم و به دنبال حقیقت بریم نه آنچه که بهمون می گن.
مرسی خیلی مطلب قابل تأملی بود .
دید جالبی به آینده و تبعات احتمالی که در این مطلب فرض شد بود. معمولا دیدگاهها در مورد آینده، دو قطب ویرانشهری و آرمانشهری دارن و شاید بشه گفت افرادی مثل من دیدگاهی آرمانشهری و افرادی مثل شما دیدگاهی ویرانشهری نسبت به آینده دارند.
اگرچه استعمار فناوری و اطلاعات و اختلاف طبقاتی وجودی (مطلب آماده شدهای در این مورد دارم که به زودی روی سایت میذارم) رو حداقل در بازهای از آینده قبول دارم، اما باور دارم همراه نشدن و دوری کردن از این جریان، انتخابی اشتباه هست و فقط ما رو از مسیر پیشرفت دور میکنه.
در نهایت اینکه یا چنین آیندهای به بازیچه شدن اکثریت توسط صاحبان تکنولوژی (و حتی شاید هوش مصنوعی) منجر میشه یا به لطف آگاهی بالاتر که ارمغان دانش و پیشرفت هست، به پیشرفت و صلح و رفاه بیشتر برای همه در سایه برابری و همکاری منجر میشه.
خیلی ممنون از نظر خوبتون. 🙏🌹
منم ممنونم از شما بابت تلاشی که می کنید و دید مثبتی که به آینده دارید ، من هم دوست دارم چنین دیدی داشته باشم و حتی برام رویایی محسوب می شه ولی متأسفانه قدرتها همیشه یک قدم جلوتر هستند به همون نسبت که ما پیشرفت می کنیم و آگاه تر می شیم او ن ها هم پیشرفته تر می شن . به امید روزی که به قول شما همه در سایه برابری و همکاری به صلح و رفاه همگانی دست پیدا کنند. به امید عدالت جهانی .به امید جهانی .
چه مطلب سنگین و پر از اطلاعاتی گذاشتی این بار
خیلی خوب بود نقطه اوجش اونجا بود که داشتی از دسترسی فکرهایی که تا حالا دنیا زیاد باهاشون در این سطح در ارتباط نبوده میگفتی اونجا که گفتی “حالا فک کنین یک میلیارد آدم توی آفریقا به چنین امکاناتی دسترسی داشته باشن” این برای من خیلی هیجان انگیزه انگار یه در تازه به روی کل دنیا باز بشه البته میتونه همه چیز گل و بلبل نباشه و خب اتفاقات بدی هم بیفته اما به صورت کلی به نظرم خوبه روند پیشرفت با این چیزهایی که تو مطرح کردی از وضعیت فعلی دنیا خیلی بهتره به نظرم شاید ته هر دو روند چه روند فعلی چه روند علمی پیش بینی شده به جای خوبی نرسه اما رسیدن این همه ایده ی ناب و خوب به منصه ی ظهور آدم رو سر ذوق میاره انگار که دنیا این دنیا نیست یه جای دیگه ست یه جایی پر از درک و شعور ! کاش میشد یه جورایی ذات بدی رو تو علم نابود کرد تا دنیا جای بدتری نشه میدونی چی میگم؟!
یه تغییر خوبه و لازمه به نظرم
نگاه مثبت و امیدوارانهای که به آینده داری رو دوست دارم.
نرمافزاری داریم (اگر اشتباه نکنم به نام Gap Minder) که بیگدیتای جهان از حدود سال ۱۸۰۰ تا سال ۲۰۱۲ رو در خودش داره. نرخ پیشرفت در حوزههای گوناگون علوم، اقتصاد، جمعیت، نرخ امید به زندگی و امثال اینها. وقتی به روند پیشرفت فناوری در این نمودار نگاه میکنید، میبینید که این نمودار تحت هر شرایطی، فارغ از شرایط صلح، زمان جنگهای جهانی، بلایای زیستمحیطی و هر چیزی روندی رو به رشد داشته و خب ارمغان اون هم افزایش تمام شاخصهای دیگه از جمله نرخ امید به زندگی، خط فقر، میزان رفاه عمومی و امثال اینها در نگاهی کلانمدت بوده.
من همین روند رو برای آینده هم انتظار دارم و باور دارم که رشد تکنولوژی به ادامه چنین مسیر و تبعات مثبتی منجر خواهد شد، حتی اگر این نوع بشر نباشه که از مواهب اون بهرهمند میشه و نصیب مخلوقات ما یا گونهای غیر از اون بشه. 🙂
در هر حال، پیشرفت انتخاب ناگزیر ماست؛ یا در مسیر اون همراهیم و به کارگردانان صحنه تبدیل میشیم یا به بازیگران و مهرههای بازیخورده ناشی از رقم خوردن پیشرفت توسط دیگران تبدیل میشیم.
انتخاب با خود ماست.
خیلی ممنونم از همفکریت تناز جان 🙏🌹🌹🌹
چه جالب درباره این نرم افزار نمیدونستم
ممنونم 🙏🏻☺️
سلامت باشی. 🙏🏻