آنطور که زندگی را می‌بینم

آنطور که زندگی را می بینم - MohsenElhamian.com - سایت شخصی محسن الهامیان

زمان فایل: ۵ دقیقه ۷ ثانیه

حجم فایل: ۱۱٫۷ MB (دانلود فایل از اینجا)

    • آنطور که زندگی را می‌بینم
    ❚❚

میخواستم زندگی رو به یه چیز ثابت شبیه کنم. در موردش یه سری اراجیف بگم و مرزبندی بذارم و یه سری باید و نباید و تمام. اما واقعیت اینه که زندگی شبیه هیچی نیست. زندگی شبیه خودشه. زندگی هر لحظه به یه حالتی درمیاد و هر بار یه تجربه، یه خاطره، یه درس، یه دردسر، یه هدیه یا یه سورپرایز بزرگ برای ما داره.

زندگی گاهی شبیه بازی فوتباله. اینکه برای موفقیت مجبوری بقیه رو هم بازی بدی و باهاشون تعامل داشته باشی. اینکه تک‌روی تا یه جایی جواب میده و اگه پاس ندی، کسی هم بهت پاس نمیده. تنها میمونی و خب، تنهایی هم کاری از دستت برنمیاد. اینکه بدونی برای امتیاز گرفتن، باید امتیاز بدی؛ چه به آدم‌ها، چه به زندگی و چه به خودت.

زندگی مثه ساختن یه آهنگه. اینکه بدونی یه آهنگ وقتی گوش‌نواز میشه و ازش لذت میبری که از فراز و فرودهای زیادی شکل گرفته باشه. اینکه بدونی یه آهنگ خوب گاهی غافلگیرت میکنه. اینکه بدونی آهنگ ساختن شبیه یه کار روتین و با قوانین از پیش تعیین شده نیست و گاهی لازمه خودت رو رها کنی تا ببینی چی پیش میاد، تا ببینی خلاقیت و ذوق و قریحه‌ت چه چیز خارق‌العاده‌ای رو به آهنگی که میسازی و مینوازی اضافه میکنه.

زندگی گاهی شبیه حل کردن یه معادله ریاضی یا نوشتن یه کد برنامه‌نویسی یا ساختن یه سازه مهندسیه. اینکه بدونی توی کار همه چیز باید روی حساب کتاب باشه. اینکه بدونی اگر چیزی رو جا بندازی، نه معادله ریاضیت اثبات میشه، نه کدی که مینوشتی اجرا میشه و نه سازه‌ای که میساختی پایدار میمونه. اینکه بدونی هر کاری قاعده و اصولی داره، هر چیزی حد و حدودی داره و هر منشی عرف و رسومی.

آنطور که زندگی را می بینم - MohsenElhamian.com - Mohsen Elhamian - محسن الهامیان

آره، زندگی هر لحظه به یه حالتی درمیاد. زندگی مصداق اون سیبی هست که تا بیاد به زمین برسه هزار تا چرخ میخوره. باید بدونیم کجای زندگی داریم فوتبال بازی می‌کنیم، کجاش داریم آهنگ میسازیم و کجاش باید حواسمون جمع معادله‌ای باشه که داریم حل می‌کنیم.

واقعیت اینه که زندگی مثه یه ویروس سرماخوردگی ساده نیست که همیشه با یه نسخه ساده مسکن و آنتی بیوتیک حل بشه. زندگی خیلی برای ما نسخه میپیچه اما ما زیاد نمی‌تونیم این رفتار رو باهاش داشته باشیم. ما نمی‌تونیم همیشه زندگی رو سخت بگیریم یا همیشه ساده. نمی‌تونیم همیشه شاد باشیم یا همیشه غمگین. نمیشه همیشه منظم باشیم یا همیشه بی‌خیال و ز غوغای جهان فارغ.

دست آخر اینکه تمام اینها معنای زندگی و معنای انسان بودنه؛ اما معنای موفق بودن، چیزی متفاوت از اینهاست. موفقیت به چیزی بیشتر از شناخت نوع برخورد با هر لحظه از زندگی نیاز داره. برای موفقیت باید بدونیم چه جایی میشه شکل دیگه‌ای با زندگی برخورد کرد و نتیجه‌ای فوق‌العاده گرفت. اینکه بدونی چطور تو یه موضوع جدی از آزادی و خلاقیت استفاده کنی تا نتیجه‌ش بشه کاشی‌کاری‌ها و آینه‌کاری‌های بناهای تاریخی. اینکه بدونی چطور تو یه کارِ دلی، حساب کتاب به خرج بدی و نتیجه بشه ارکستر سمفونیک ملی.

پس، اونطور که من زندگی رو شناختم … زندگی، بودنِ لحظه‌هاست. بهترین لحظه‌ها رو برات آرزو می‌کنم.

 

پی‌نوشت:

۱. به دلیل مشکلاتی که سربازی ایجاد می‌کرد، تصمیم گرفته بودم تا تمام شدن سربازی دست از انتشار مطلب بکشم. حالا با تمام شدن سربازی تلاش می‌کنم نظم هفتگی مطالب رو برگردونم.

۲. به لطف هنر و صدای زیبای «تناز» عزیز، این مطلب یک نسخه صوتی هم داره که در ابتدای متن گذاشته شده. ضمن تشکر از تناز برای اینکه افتخار همکاری باهاش رو داشتم، بهتون پیشنهاد می‌کنم اگر هنوز این فایل صوتی رو نشنیدین، از دستش ندین.

۳. متنی که در بالا خوندید، یادگاری بود که حدود شش ماه پیش به درخواست یک هم‌خدمتی براش نوشته بودم و با اجازه خودش، اینجا با کسر یک جمله از متن اصلی منتشر کردم. رسول عزیز، امیدوارم هرجا هستی موفق باشی.

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسالل مطالبب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به این کانال تلگرامی بیاید.»

یک سال و کمی

یک سالگی سایت - سالگرد سایت - یک سالگی وبلاگ - سالگرد وبلاگ - Mohsen Elhamian - MohsenElhamian.com - سایت شخصی محسن الهامیان
بیشتر از یک سال از راه‌اندازی این سایت، بلاگ، وبلاگ، تارنما یا هر چیزی که صداش میکنین میگذره. حرکتی که در ۱۰م فروردین پارسال به امید خلاقیت بیشتر، پرسنال برندینگ بهتر و انسجام و تمرکز بیشتر در پیگیری اهدافم آغاز شد.

بسیار علاقمند بودم که مطلب یک سالگی سایت رو اینطوری شروع کنم که «یک سال تولید محتوا، یک سال بلاگ‌نویسی، یک سال دست به قلم بودن یا یک سال ایده‌پردازی گذشت»، اما اینطور نبود؛ متاسفانه و صد افسوس که اینطوری نبود.

به لطف خدمت نه چندان مقدس سربازی، نتونستم حتی به روال هفته‌ای یک مطلب متعهد باشم و با ۲۸ نوشته و ۲۳۵ دیدگاه، قلم نیمه‌کاره‌ای در یک سالی که گذشت داشتم. الان که این مطلب رو می‌خونید سایت در رنک جهانی ۷۷۸٫۳۷۲ هست و راستش رو بخواهید با وجود تمام کاستی‌ها و با توجه به موانع مسیری که تا رسیدن به یک سالگی سایت گذشت، از اونچه رخ داده و اونچه به دست اومده راضی هستم.

تلاش دارم و امیدوارم در سالی که در پیش رو دارم به ثباتی در هدف «هفته‌ای یک مطلب» برسم، نمایش و عملکرد بهتر و حرفه‌ای‌تری در شبکه‌های اجتماعی داشته باشم، همکاری‌های عمیق‌تر و بیشتری با تیم‌های تحریریه آنلاین و آفلاین برقرار کنم و هر تعداد از مطالب که ممکن بود رو در نسخه انگلیسی سایت به این زبان برگردان کنم.

در این راه چشم امیدم به همراهی و نظرات دلگرم‌کننده شما دوستان، همراهان و خوانندگان گرامی هست. 🙂 اونچه که اگر نبود، طی مسیر تا به اینجا هم ممکن نبود.

 

در انتهای یک سالگی سایت لیستی از تمامی مطالب سالی که گذشت رو برای مرور میذارم تا اگر بعضیاشون رو مطالعه نکردین و نظرتون رو جلب کردند، نگاهی بهشون بندازید.

در همین مورد بخوانید  هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد (سرآغاز)
در همین مورد بخوانید  ایده هایی برای نوشتن در بلاگ شخصی
در همین مورد بخوانید  زمان عزیز، سلام!
در همین مورد بخوانید  یادداشت من در سال 2393
در همین مورد بخوانید  پادکست یک دیوانه یک آسمان 1
در همین مورد بخوانید  آموزه هایی برای عوضی بودن
در همین مورد بخوانید  7 دقیقه از افکارم
در همین مورد بخوانید  دوباره ایران در دوازدهمین انتخاب
در همین مورد بخوانید  آنچه که فکر می کنم ایده های خوبی هستند! | قسمت اول
در همین مورد بخوانید  حمله سایبری از طریق پوست بسته کافه‌میکس!
در همین مورد بخوانید  چگونه در طبیعت کرسی درست کنیم؟
در همین مورد بخوانید  نجومی شدنم ...
در همین مورد بخوانید  دریچه جبران | داستان کوتاه
در همین مورد بخوانید  نگاره | شعر
در همین مورد بخوانید  سرزمین طلای سرخ | سوژه سفر
در همین مورد بخوانید  که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
در همین مورد بخوانید  اشتباه نگیریم (قسمت اول)
در همین مورد بخوانید  با یک دست چند تا هندونه میشه برداشت؟! | خلاقیت در مدیریت کارها
در همین مورد بخوانید  برخوردهای قومیتی، گل به خودیِ ایرانی‌ها
در همین مورد بخوانید  انت‌ها و موجودات فضایی | چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی‌کنند؟
در همین مورد بخوانید  پیشرفتی برای آینده فرزندانمان
در همین مورد بخوانید  اشتباه نگیریم (قسمت دوم)
در همین مورد بخوانید  سری که درد نمیکنه رو دستمال میبندن!
در همین مورد بخوانید  خیریه را گسترش دهیم
در همین مورد بخوانید  باند علمی توییتر فارسی (فراخوان عضویت)
در همین مورد بخوانید  آنچه که فکر می کنم ایده های خوبی هستند! | قسمت دوم
در همین مورد بخوانید  در انتظار «عصر آگاهی»
در همین مورد بخوانید  تماشاگر عمر

 

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسالل مطالبب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به این کانال تلگرامی بیاید.»

خیریه را گسترش دهیم

روز جهانی خیریه - خیریه را گسترش دهیم - Mohsen Elhamian - MohsenElhamian.com - سایت شخصی محسن الهامیان

۱۴ شهریور، روز جهانی خیریه بود. وقتی صحبت از خیریه و حمایت مالی میشه، اولین چیزهایی که به ذهنم میاد، ساخت مدرسه، ساخت بیمارستان، کمک به ایتام، کمک به هیات‌های مذهبی و چیزهایی شبیه اینهاست. تمام اینها کارهای خوبی هستند یا حداقل آدم‌ها اینطور فکر می‌کنند، اما مشکل من اینه که فقط همین‌هاست.

نیکوکاری و خیریه در حداقل کشور ما به همین موارد محدود شده. اما به نظرم حوزه‌های متفاوتی دیده نشدند که شاید حضور خیرین در اونها نسبت به ساخت مدرسه و بیمارستان اگر مهمتر نباشه، حداقل به همون مهمی باشه. چرا از توان خیرین در پروژه‌های علمی، حداقل پروژه‌های کلان علمی کشور، شرکت‌های دانش‌بنیان یا NGOها (سمن = سازمان مردم‌نهاد) استفاده نمیشه؟ چرا خیرین ما باور ندارند که میشه پولشون رو صرف یک پروژه گردشگری کنند و با این کار به رونق یک منطقه، بهبود وضعیت معیشت بومی‌ها و بهبود وضعیت اشتعال کمک کنند؟

با این حال نمونه‌ها و تلاش‌های خوبی هم در این جهت صورت گرفته. مثلا نقش خیریه در وضعیت محیط زیست کشورمون. همین روزها (همزمان با روز جهانی خیریه) کمپین #یوزتاابد در شبکه‌های اجتماعی در حال اجراست که یکی از نمونه‌های خوب در این زمینه هست، اما نیاز به توجه و باور داره. همینطور سرمایه‌گذاران فرشته، مفهومی که با موج کارآفرینی و رویدادهای استارتاپ‌ویکندها در سالهای گذشته کشور گسترش پیدا کرد. از نظر من، سرمایه‌گذاران فرشته یا همون Angel Investorها هیچ چیزی کمتر از خیرین ندارند. اونها به تعدادی جوان که دغدغه پیشرفت و ساختن کشورمون و کارآفرینی رو دارند، امکان و امید برای ادامه دادن میدن.

در همین مورد بخوانید  پیشرفتی برای آینده فرزندانمان

قصد ندارم صحبت رو طولانی کنم و فکر میکنم همین مقدار هم به خوبی نظرم رو مشخص میکنه. خوبه که بدونیم موضوعاتی مثل علم، گردشگری، محیط زیست، کارهای هنری و فعالیت‌های ورزشی هم میتونن سوژه‌های خوبی برای حضور خیرین و استفاده از پتانسیل اونها باشند. چه خیرین کلان و چه خیرین خرد در بین مردم عادی.

امیدوارم هم فرهنگ‌سازی لازم در این مورد در بین خیرین و مردم صورت بگیره و هم خیرین و مردم تلاش کنند تا این موضوع و ضرورت توجه به اون رو درک کنند تا روز جهانی خیریه، روزی بزرگتر برای همه ما باشه.

 

 

پی‌نوشت

۱. در مورد علت تاخیر این مطلب: ابتدا قصد داشتم در مورد روز و هفته وبلاگ‌نویسی بنویسم. ۹ شهریور روز وبلاگ‌نویسی جهانی و ۱۶ شهریور روز وبلاگ‌نویسی در ایران هست و حدفاصل این تاریخ‌ها به عنوان هفته وبلاگ‌نویسی شناخته میشه. اما چون اصرار داشتم بلاگ دوستانم رو معرفی کنم و هنوز آماده نشده بود سایتهاشون، صرف نظر کردم. بعد از اون هم درگیر کارهای یک حرکت علمی در توییتر شدیم که ان‌شاءالله در مطلب بعدیِ بلاگم در موردش بهتون میگم.

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به کانال تلگرامی من بیاید.»

انت‌ها و موجودات فضایی | چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی‌کنند؟

چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی کنند - انت‌ها و موجودات فضایی - Mohsen Elhamian - MohsenElhamian.com - محسن الهامیان

شاید از خودتون بپرسید که حقیقتا ارتباط موجودات فضایی با اِنت‌ها چی میتونه باشه؟ شاید حتی انت‌ها رو هم نشناسید و اون هم براتون سوال باشه. شاید هم اگر دو سوال بعدی براتون ایجاد نشده باشه، ربط موجودات فضایی و انت‌ها به اینکه «چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی کنند» براتون عجیب باشه. اگر کمی صبور باشید، تلاش دارم در این مطلب این موارد رو براتون توضیح بدم.

ادامه خواندن “انت‌ها و موجودات فضایی | چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی‌کنند؟”

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

بلاتکلیفی - Mohsen Elhamian - MohsenElhamian.com - که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست - سایت شخصی محسن الهامیان

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست … این آتش میتونه جنبه‌های خوبی داشته باشه مثل علاقه، امید، عشق و چیزهایی شبیه اینها، اما میتونه جنبه‌های بدی هم داشته باشه، مثل بلاتکلیفی و نامشخص بودن یک موضوع.

بلاتکلیفی همیشه و همیشه از اون چیزهایی بوده که ازش متنفر بودم. همیشه گفتم که بلاتکلیفی از بدترین چیزهاست و از آدمهایی که مدام شرایطی رو ایجاد میکنن که باعث بلاتکلیفی میشه خوشم نمیاد. اما حالا بعد سالها، متوجه شدم که یکی از اون آدمها خودِ منم. من تو موضوعات مختلفی عالم بی‌عملم، اما بلاتکلیفی یکی از مهمترین اونهاست.

با این حال، قصد دارم تو این مطلب به بلاتکلیفی و نظراتم در موردش بپردازم تا شاید قبل از هر چیز، تلنگری باشه به خودم و باعث بشه با درکی بهتر در مورد بلاتکلیفی و عواقبش، کمی بیشتر برای خارج کردن خودم از این وضعیت تلاش کنم. اینکه بلاتکلیفی میتونه چه شکلهایی داشته باشه و چه عواقبی.

ادامه خواندن “که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست”

زمان عزیز، سلام!

نامه‌ای برای زمان - MohsenElhamian.com - Mohsen Elhamian - سایت شخصی محسن الهامیان

تماشاگر همه چیز؛ زمان عزیزم …

اکنون که این نامه رو میخونی من جایی در میان توام!

نوشتن برای تویی که در هر لحظه من رو احاطه کردی، کار خیلی سختیه. همش به این فکر میکنم که باید برات از چی بگم که خودت ازشون اطلاع نداشته باشی؟

بعضی‌ها میگن که تو ساخته ذهن مایی؛ که اصلا وجود نداری. میگن که تو نتیجه توافق و قرارداد ما برای درک بهتر جهان و زندگی هستی. که تنها یک مفهوم و تعریف در ذهن ما، فاصله‌ای از این اتفاق تا اتفاقی دیگه، میشه تو!

بعضی‌ها هم فکر میکنن که تو هم دردی و هم درمان. که فراموشی یکی از مخلوقاتت هست و هم خوبه و هم بد. که یک پدر … مرگ دختر خردسالش رو فراموش میکنه، اما چهره زیباش رو هم.

 

زمان اسرارآمیز …

به تو که فکر می‌کنم، چهره پیرمرد کهنسال و رنجوری رو می‌بینم که با مهمترین چیزی که از بودنش یاد گرفته، یعنی صبر، در حال نظاره ماست. پیرمردی که از هر لحظه زندگی همه ما اطلاع داره؛ همه شادی‌ها، غم‌ها، رازها و لحظه‌های خجالت‌آور و تحقیرآمیزی که تو زندگیمون داشتیم.

وقتی به تموم چیزهایی که در این مدت دیدی و به تموم لحظات سختی که نظاره‌گرشون بودی فکر می‌کنم، واقعا واقعا دلم برات میسوزه. هرچند که به نظرم در مورد همه اون لحظات شاد و جذابی که فقط خودت شاهدشون بودی، تو فقط یه تنهاخوری و امیدوارم یه روز تقاصش رو پس بدی. :))

راستی میشه بگی وقتی از گذشت زمان صحبت می‌کنیم، دقیقا یعنی چی؟ یعنی برام سواله که واقعا این تویی که در گذری … یا نه، تو ایستادی و این ما هستیم که داریم ازت میگذریم؟ کدوم یکی؟ کدوممون اون یکی رو فدا میکنه؟ تو یا ما؟

 

زمان کهنسال …

اینجا، بین ما آدمها، تو تقریبا همیشه یک موضوع داغ و جذابی.

بعضی‌ها از سفر در تو و تجربه آینده و گذشته حرف می‌زنند و برخی هم از اینکه باید قدر تو رو دونست و اجازه نداد که به هدر بری.

برای من اما می‌دونی چی در مورد تو ذهنم رو درگیر میکنه؟ نسبی بودنت. اینکه در لحظات خوشی ما سریعتر از همیشه‌ای و در لحظه‌های بی‌حوصلگی و ناراحتی، دیرتر از همیشه.

به اینها که فکر می‌کنم، به نظرم میاد که تو حتما یه پیرمرد حسودی که از رنج ما لذت میبری. شاید این خواسته خودت نیست که نظاره‌گر ما باشی و بابتش در عذابی … نمی‌دونم. شاید همینطوره و به این خاطر، چشم دیدن لحظات خوش ما رو نداری و با طولانی‌تر کردن لحظات بدمون، سعی میکنی عقده‌های درونیت رو التیام بدی.

نمی‌دونم، فقط از یک چیز مطمئنم … اینکه علت این دشمنی‌ها هرچی که هست، این وسط یک چیز مشخص و واضحه. پاسخ سوالم در مورد اینکه کدوم یکی از ما از اون یکی میگذره؟ لابد با اینهمه ویژگی بد که در تو هست، این تو هستی که از ما میگذری و ما رو فدا می‌کنی.

 

پیرمرد خبیث …

وقتی به اینجای افکارم میرسم، می‌بینم که تو حقیقتا یکی از بزرگترین دشمن‌های مایی، نه یک پیرمرد دلسوز و صبور. تو همدست پیری و بیماری، قاتل لحظه‌های خوب و شریک لحظه‌های بد مایی.

شاید با خودت بگی که در موردت بی‌انصافی کردم و باید قدردان همه لحظه‌های خوبی که داشتم باشم؛ اما مگه غیر از اینه که اون لحظه‌ها نتیجه رفتار خودم بودن و تنها نقش تو، سریعتر رد کردنشون بوده؟

 

دشمن لحظه‌ها …

مطمئنم که یک روز، بالاخره بهت غلبه می‌کنیم و بهت می‌رسیم. یک روز بالاخره جلوت رو می‌گیریم و نمیذاریم که به این سادگی از ما بگذری. تو رو در اختیار می‌گیریم و این فرصت رو برای خودمون ایجاد می‌کنیم که با فراغ بال، همه لحظه‌های خوبی که ازشون رد شدی رو تجربه کنیم، یا اینکه فرصت دوباره ایجاد کردنشون رو پیدا کنیم.

تا اون روز، شک نکن که فراموش نمی‌کنم … تو، بزرگترین دشمن مایی … دشمن لحظه‌ها.

 

 

پی‌نوشت:

۱- سوژه این مطلب، از نوشته قبلی من با عنوان «ایده هایی برای نوشتن در بلاگ شخصی» بود. مطالعه این مطلب رو توصیه می‌کنم. 🙂

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالبب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به این کانال تلگرامی بیاید.»

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد (سرآغاز)

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد (سرآغاز) - محسن الهامیان - Mohsen Elhamian - MohsenElhamian.com

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد (۱)          بی‌قرارِ قلمم، در دل تنگم گله‌هاست

               حافظ آزرده شد و فاضل از اندوه گریست           گفتم این طفره زدن، عادت کم‌حوصله‌هاست (۲)

 

هوس قلم و قلم زدن کردم. (۳)

– چرا تا حالا ننوشتم و سایت شخصیم رو راه ننداختم؟

+ چون به نظرم میومد بعد از تجربه‌ای که در وبلاگ کوچیکم داشتم، حرف یا دلیل خوبی برای حرف زدن و سایت زدن ندارم.

– حالا چه حرفی برای گفتن یا دلیلی برای حرف زدن و راه‌اندازی سایت شخصیم دارم؟

+ قصد دارم از اینجا برای زنده نگه داشتن علاقمندی‌هام و درگیر کردن ذهنم روی موضوعات مورد علاقم استفاده کنم. ضمن اینکه در سالهای گذشته اطلاعاتی در مورد تولید محتوا کسب کردم که میتونه بهم در داشتن سایت شخصی بهتر کمک کنه و داشتن یک سایت شخصی و نوشتن رو بیشتر توجیه میکنه. این سایت برای من، سرآغاز تلاشی برای کار روی برند شخصیم هست که به مرور زمان به شبکه‌های اجتماعی که در اونها فعال هستم (با مرکزیت همین سایت) هم کشیده میشه.

– خب حالا که چی محسن؟

+ خب حالا که از این به بعد هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم (مثل همین مطلب). چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به این کانال تلگرامی بیاید.

– امر دیگه‌ای هم هست یا نه؟

+ نه عرض دیگه‌ای نیست، فقط اینکه فراموشم نکنید لطفا. 😉

 

پی‌نوشت:

۱- هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد          بنده طلعت آن باش که آنی دارد

غزلی از حافظ. کاملش رو اینجا می‌تونید بخونید.

۲- بی قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست          آه، بی‌تاب شدن، عادت کم‌حوصله‌هاست

غزلی از فاضل نظری. کاملش رو اینجا می‌تونید بخونید.

۳- حالا به تعبیر امروزیش میشه «هوس کیبورد (صفحه کلید) و تایپ کردن (معادل فارسیش چی میشه؟!) کردم». :))))

۴- ممنون از پسرخالم محمد برا کمک تو بالا آوردن سایت.

۵- تصویر شاخص مطلب مربوط میشه به اپیزود ۱۴ سیزن ۴ سریال Fringe.

۶- پی‌نوشت کم از خود مطلب نیاوردها. :))))