۱۴ شهریور، روز جهانی خیریه بود. وقتی صحبت از خیریه و حمایت مالی میشه، اولین چیزهایی که به ذهنم میاد، ساخت مدرسه، ساخت بیمارستان، کمک به ایتام، کمک به هیاتهای مذهبی و چیزهایی شبیه اینهاست. تمام اینها کارهای خوبی هستند یا حداقل آدمها اینطور فکر میکنند، اما مشکل من اینه که فقط همینهاست.
نیکوکاری و خیریه در حداقل کشور ما به همین موارد محدود شده. اما به نظرم حوزههای متفاوتی دیده نشدند که شاید حضور خیرین در اونها نسبت به ساخت مدرسه و بیمارستان اگر مهمتر نباشه، حداقل به همون مهمی باشه. چرا از توان خیرین در پروژههای علمی، حداقل پروژههای کلان علمی کشور، شرکتهای دانشبنیان یا NGOها (سمن = سازمان مردمنهاد) استفاده نمیشه؟ چرا خیرین ما باور ندارند که میشه پولشون رو صرف یک پروژه گردشگری کنند و با این کار به رونق یک منطقه، بهبود وضعیت معیشت بومیها و بهبود وضعیت اشتعال کمک کنند؟
با این حال نمونهها و تلاشهای خوبی هم در این جهت صورت گرفته. مثلا نقش خیریه در وضعیت محیط زیست کشورمون. همین روزها (همزمان با روز جهانی خیریه) کمپین #یوزتاابد در شبکههای اجتماعی در حال اجراست که یکی از نمونههای خوب در این زمینه هست، اما نیاز به توجه و باور داره. همینطور سرمایهگذاران فرشته، مفهومی که با موج کارآفرینی و رویدادهای استارتاپویکندها در سالهای گذشته کشور گسترش پیدا کرد. از نظر من، سرمایهگذاران فرشته یا همون Angel Investorها هیچ چیزی کمتر از خیرین ندارند. اونها به تعدادی جوان که دغدغه پیشرفت و ساختن کشورمون و کارآفرینی رو دارند، امکان و امید برای ادامه دادن میدن.
قصد ندارم صحبت رو طولانی کنم و فکر میکنم همین مقدار هم به خوبی نظرم رو مشخص میکنه. خوبه که بدونیم موضوعاتی مثل علم، گردشگری، محیط زیست، کارهای هنری و فعالیتهای ورزشی هم میتونن سوژههای خوبی برای حضور خیرین و استفاده از پتانسیل اونها باشند. چه خیرین کلان و چه خیرین خرد در بین مردم عادی.
امیدوارم هم فرهنگسازی لازم در این مورد در بین خیرین و مردم صورت بگیره و هم خیرین و مردم تلاش کنند تا این موضوع و ضرورت توجه به اون رو درک کنند تا روز جهانی خیریه، روزی بزرگتر برای همه ما باشه.
پینوشت
۱. در مورد علت تاخیر این مطلب: ابتدا قصد داشتم در مورد روز و هفته وبلاگنویسی بنویسم. ۹ شهریور روز وبلاگنویسی جهانی و ۱۶ شهریور روز وبلاگنویسی در ایران هست و حدفاصل این تاریخها به عنوان هفته وبلاگنویسی شناخته میشه. اما چون اصرار داشتم بلاگ دوستانم رو معرفی کنم و هنوز آماده نشده بود سایتهاشون، صرف نظر کردم. بعد از اون هم درگیر کارهای یک حرکت علمی در توییتر شدیم که انشاءالله در مطلب بعدیِ بلاگم در موردش بهتون میگم.
«هر سهشنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقتها خارج از این زمانبندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشتههای جدید مطلع بشید، هم میتونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم میتونید به کانال تلگرامی من بیاید.»
مطلبی که خوندم سالهاس دغدغه ماست.
ای کاش روزی برسه که وقف علم ،فرهنگ، گردشگری و… پیشی بگیره از وقف های روتینی که وجود داده. ماهی دست فقیر دادن خیلی خوبه ولی از اون بهتر ماهی گیری یاد دادنه.
بجای فقط شکم نیازمندوسیرکردن اگه برای آموزش، توسعه صنعت و… هزینه بشه در دراز مدت کشور بهتری خواهیم داشت.
ممنون بابت نظر 🙏🌹
بله مولد بودن در کار خیریه اصل مهمی هست به نظرم.
هرچند افراد اختیار مال و سرمایه خودشون رو دارن، ولی همونطور که گفتید، مولد بودن در این راه موضوع بسیار مهمی هست.
شاید بشه بخشی از هزینههایی که مثلا برای هیاتهای مذهبی و مساجد میکنیم رو به پروژههای علمی، گردشگری، محیط زیست، فرهنگی، ورزشی و … اختصاص بدیم.
با فرمونی که مردم ما دارن پیش میرن و مسجد میسازن، طوری شده که انگار شعار «هر کوچه یک مسجد» رو سرلوحه کارشون قرار دادن!
و گمان نکنم این راه با این همه زیادهروی، به قول خودشون «صراط مستقیم» باشه.
بازم خیلی ممنون بابت نظر و همفکری
استفاده میکنم همیشه. 🙂
کاش یه بار این موضوع رو توی توییتر مطرح کنی
یکی دو تا توییت در این مورد زدم، ولی شاید زمانی با بچهها در باند علمی توییتر فارسی بهش بپردازیم.
ممنون 🙏🌹