۷ دقیقه از افکارم

همین الان توی ذهن من چی میگذره؟ همین الان توی ذهن شما چی میگذره؟

اگر قرار باشه چیزی که همین لحظه بهش فکر می‌کنیم رو برای کسی بنویسیم، سانسورش می‌کنیم یا نه؟

چیزهایی که تو ذهنمون هستن، برامون چه حسی خواهند داشت اگر فرد دیگه‌ای هم از اونها اطلاع پیدا کنه؟ رومون میشه بهش بگیم یا اینکه بابتشون شرمنده‌ایم؟

دست به کیبورد (قلم سابق) بردم برای علنی کردن ۷ دقیقه از افکارم … ۷ دقیقه از چیزهایی که در این لحظه به ذهنم میاد و حالا فکر اینکه افکارم اونقدر خوب هستند که هر لحظه بتونم عمومیشون کنم و از عمومی شدنشون ترس نداشته باشم یا نه، ذهنم رو مشغول کرده.

البته که نه … البته که هر کدوم از ما افکاری داریم که فقط برای خلوت خودمون هست. البته که هر کدوم از ما افکاری داریم که نمی‌تونیم به بقیه بگیم. البته که هر کدوم از ما افکاری داریم که حتی شاید درست نیست در موردشون به بقیه بگیم.

تفکرات ما، تفکرات ماست. برای خودمونه. اینکه اونها چی هستن، فقط به خودمون مربوطه و حس و قضاوتی که با داشتنشون در مورد خودمون داریم.

راستی … یکی از پیشرفت‌هایی که دیر یا زود باید با رشد تکنولوژی و فناوریِ بی‌رحمِ این روزهای جهانمون انتظارش رو داشته باشیم، توانایی خواندن ذهن افراد هست. اگر افکار ما برای ماست و نه برای بقیه، آماده هستیم که از این حقمون دفاع کنیم؟ آماده هستیم که در مقابل این خصوصی‌ترین جاسوسی تاریخ بشر بایستیم و نذاریم اتفاق بیافته.

7 دقیقه از افکارم - آنچه به آن فکر می کنم - تفکرات من - MohsenElhamian.com - Mohsen Elhamian - سایت شخصی محسن الهامیان

دیدن آینده و پیش‌بینی کردنش همیشه برام جذاب بوده و گاهی ترسناک. اما معتقدم مواجهه با این ترس، بهتر از فرار کردن ازش هست.

در همین مورد بخوانید  اشتباه نگیریم (قسمت اول)

ما نگرانی‌هایی در این آینده داریم، که این خوانایی ذهن، یکی از کوچکترین اونهاست. شاید روزی فکر خوب و خوب فکر کردن، انتخاب ما نباشه، بلکه تنها گزینمون باشه.

تمام 🙂 ۷ دقیقه … ۷ دقیقه از افکارم 😉

 

 

پی‌نوشت:

۱- طبیعت مطلب ویرایش شده، اما ۹۵٪ بدنه اون دست‌نخورده باقی مونده.

۲- در مورد سانسور گفتم … همون لحظه نوشتن مطلب، خودم رو و افکارم رو سانسور کردم و این شد که این موضوع شد درگیری ذهنیم تو این ۷ دقیقه و در موردش نوشتم.

۳- این مطلب به عنوان یک نمونه از «پیشنهادهای من برای نوشتن در بلاگ شخصی» آماده شد.

۴- یکی از دوستانم بابت مطالب بلندم گله کرده بود. این هم برای ایشون … زیر ۴۰۰ کلمه. :))

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالبب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به این کانال تلگرامی بیاید.»

4 دیدگاه دربارهٔ «۷ دقیقه از افکارم»

  1. اول سلام آقای محسن
    دوم برای من هرچقدر مطالبت طولانی هم باشه دیر یازود اونا رو کامل میخونم چون مفیدن و این وسط منم یه چیزی به داشته هام اضافه میشه و قلم قوی و پر کاری داری بهت تبریک میگم.
    سوم به نظرم این موهبت که بتونیم ذهن بقیه رو بخونیم خیلی ترسناک و عصبی کنندس …😅بدون ساسنسور بگم شاید روبروییی با لبخند و عزیزم تو ذهنش داره بمون فحش میده😂😂 این تازه قسمت خوبشه😅😅
    چهارم: ممنون بابت وقت گذاشتنت و نوشتن بلاگ و اوردن افکارت اینجا 👧

    1. اول سلام ساناز عزیز 😊
      دوم ممنون از لطفی که داری. دیگه گفتم به سلیقه دوستانی که مطلب کوتاه میپسندن هم توجهی شده باشه، وگرنه من کلا سختمه کوتاه نوشتن. :)))
      سوم باهات موافقم. ولی خب این اتفاقیه که همین روزها هم در سطوح پایینش و در اختیاز گروههای خاص داره اتفاق میافته. موردی تو یک افشاگری لو رفته بود که تونستن با وصل دستگاهی به مغز یک فرد، وقتی اون داره رمز کارتش رو تو عابربانک میزنه، بفهمن رمزش چیه (یه آزمایش بوده فقط). فقط با استفاده از ذهنش! هرچند این اصلا قابل استفاده نیست در عمل، ولی خب نشون میده که پیشرفت‌های عینی در این زمینه شروع شده و ما نمی‌دونیم چه مواردی افشا نشدن یا چه پیشرفتهایی حاصل شده. به هر حال این موضوع یکی از مهمان‌های آینده ماست.
      و چهارم اینکه ممنون از شما که وقت میذاری و نظرت رو میگی. برام خیلی ارزشمنده. 🙏🌹

  2. حتی فکرشم جذاب نیست
    فکر اینکه یکی ذهنتو بخونه
    نه بخاطر اینکه ذهنم پر از منشوریات باشه
    بخاطر اینکه همیشه باید ی حریم شخصی وجود داشته باشه تا ارامش داشته باشیم
    حتی در برابر عزیزترین و نزدیکترین ادمای زندگیمون

    مطلب کوتاه را لایک:)

    1. ممنون بابت نظرت فاطمه 🙏🌹
      درست میگی. آخرین سنگر آرامش ما که فعلا تحت هر شرایطی برامون باقی مونده، همین افکارمون و دنیای ذهنی خودمونه.
      و فکر اینکه ممکنه این رو هم از دست بدیم و هر لحظه نگران باشیم و معذب، آدم رو میترسونه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *