با یک دست چند تا هندونه میشه برداشت؟! | خلاقیت در مدیریت کارها

تا حالا تست کردید؟ تست کردید ببینید با یک دست چند تا هندونه میشه برداشت؟! یا اینکه چه خلاقیت‌ها و ایده‌هایی میشه در این مورد داشت؟ با اجازه‌تون، من تست کردم.

نتیجه هم روشهای زیر شد:

۱- استراتژی چالش فلسفی: اصلا چرا باید این کار رو بکنید؟ قبل از هر چیز به این فکر کنید که آیا واقعا لازم هست که این هندونه‌ها رو بردارید؟ واقعا این رو میخواید؟ در صورت لزوم، بی‌خیالش بشید!

۲- استراتژی آماس آماس: هندونه‌های کوچک و ریز بردارید. اینطوری می‌تونید چند تا هندونه با یک دست بلند کنید. به مرور دستتون هم قوی‌تر میشه و می‌تونید هندونه‌های بزرگتری رو به صورت همزمان بردارید.

۳- استراتژی فروشنده‌های هندوانه: یک ظرف بردارید و هندونه‌ها رو بذارید توش و ببرید.

۴- استراتژی چرا عاقل کند کاری؟!: به یکی بگید تو آوردن هندونه‌ها کمکتون کنه یا اینکه این کار رو به جای شما انجام بده.

۵- استراتژی تنبل نرو به سایه، سایه خودش میایه: به جای اینکه هندونه‌ها رو ببرید به جایی که هستید، خودتون برید پیش هندونه‌ها.

۶- استراتژی مختصر و مفید: آب هندونه‌ها رو بگیرید و بقیش رو همونجا بذارید.

۷- استراتژی پاک کردن صورت مساله: به جای هندونه، چند تا نارنگی ببرید. مطمئنا تعداد بیشتری به نسبت هندونه‌ها می‌تونید ببرید. تازه خوشمزه‌تر هم هستن!

۸- استراتژی از ما بهترون: فردی رو استخدام کنید تا هندونه‌ها رو براتون بیاره.

۹- استراتژی مشاوره: اگر در هندونه آوردن تبحر و مهارت پیدا کردید، یک کسب و کار راه بندازید و در مورد هندونه آوردن مطلب بنویسید و به بقیه مشورت بدید.

در همین مورد بخوانید  عواقب و خطرات گذار از انسان به نو انسان

۱۰- استراتژی کارآفرینی: اگر فکر می‌کنید هندونه آوردن دغدغه افراد زیادی هست، یک اپ بسازید و سفارش آوردن هندونه‌های بقیه رو قبول کنید و درآمدزایی کنید. اسم اپ رو هم بذارید «هندوبار»، باحاله!

۱۱- استراتژی استخدام‌های دولتی: یه مسابقه راه بندازید و بگید به کسی که بیشترین هندونه رو بیاره، یه هندونه جایزه میدید. در این مورد، سر و صدا یادتون نره لطفا … شلوغش کنید!

۱۲- استراتژی فرقه‌ای: یه فرقه جدید معرفی کنید و به مردم بگید که رستگاری و آرامش ابدی اونها در جابجا کردن هندونه‌ها در مسیرهایی که بهشون میگید هست.

۱۳- استراتژی مخترعین: یک دستگاه بسازید که هندونه‌ها رو به مقصد مورد نظرتون پرتاب کنه یا اینکه روی یک غلتک تا اونجا ببردشون.

۱۴- استراتژی علمی تخیلی: یک کرمچاله در بافتار فضا-زمان بزنید و هندونه‌ها رو در چشم به هم زدنی به مقصد مورد نظرتون ببرید.

۱۵- استراتژی کار گروهی: یک صف بلند از مبدا تا مقصد تشکیل بدید و هندونه‌ها رو دست به دست کنید.

۱۶- استراتژی محققین: به جای بردن هندونه‌ها، روشون تحقیقات انجام بدید و سعی کنید اونها رو اصلاح بکنید و نوع بهتری از هندونه‌ها درست کنید.

۱۷- استراتژی شکموها: مگه نمیخواید هندونه‌ها رو بخورید؟! خب چرا میبریدشون اصن؟ همونجا بخورینشون. 😐 در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. :دی

۱۸- استراتژی دانشگاهی: اگر نمی‌تونید یا بلد نیستید هندونه بیارید، نگران نباشید، یک رشته به اسم «هندونه‌داری» در دانشگاه‌ها ایجاد کنید و خودتون به عنوان استادش به تدریس روشهای برداشتن و حمل هندونه مشغول بشید. لطفا درس ۳ واحدی وصایای هندوانه رو فراموش نکنید.

در همین مورد بخوانید  تماشاگر عمر

 

 

نتیجه‌گیری

اگرچه متن بالا بیشتر جنبه طنز داشت اما اگر خوب بهش دقت کنیم، جنبه‌هایی از خلاقیت در مدیریت کارها و خلاقیت در مدیریت زمان رو در اونها می‌بینیم. خلاقیت در مدیریت کارها و مدیریت زمان، حلقه مفقوده‌ای هست که لزوما به کارهای روزمره ما محدود نمیشه و میتونه در روال هر بخش از کارهای ما (روزمره، درسی یا کاری) تعریف و اجرایی بشه.

شما هم روش خلاقانه‌ای برای برداشتن چند هندونه یا مدیریت خلاقانه این کار سراغ دارید؟!

شما هم روشها و رویکردهای دیگه‌ای برای خلاقیت در مدیریت کارها و مدیریت زمان سراغ دارید؟

 

 

پی‌نوشت

۱- این مطلب به عنوان یک نمونه از سوژه‌های ارائه شده در مطلبم تحت عنوان «چه چیزهایی در وبلاگ شخصی خود بنویسیم؟» آماده شد.

۲- این مطلب رو قبلا در وبلاگ قدیمیم نوشته بودم و با کمی تغییر و بهبود، دوباره در اینجا قرار دادم.

 

 

«هر سه‌شنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقت‌ها خارج از این زمان‌بندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشته‌های جدید مطلع بشید، هم می‌تونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم می‌تونید به کانال تلگرامی من بیاید.»

2 دیدگاه دربارهٔ «با یک دست چند تا هندونه میشه برداشت؟! | خلاقیت در مدیریت کارها»

  1. یادمه چند سال پیش که می‌خواستم توی یه دبیرستان مثلا معروف ثبت نام کنم، ناظم اونجا با من یه جلسه گذاشت برای ثبت نام. توی اون جلسه به حساب خودش از من یه تست شخصیت گرفت. ازم پرسید اگر یه هندونه بخری، هندونه فروش بهت بگه تو سرخه ولی توی خونه بفهمی تو سرخ نیست، چی کار می‌کنی؟ گفتم می‌بردم بهش پس می‌دادم. گفت اگر پس نمی‌گرفت چی؟ منم گفتم می‌رفتم از یه جای دیگه یه هندونه دیگه می‌خریدم. (اون موقع به نظرم این بهترین جوابی بود که بلد بودم).

    ناظم مذکور بهم گفت که تو اهل پاک کردن صورت مساله هستی. ثبت نامم کرد ولی نفهمیدم چطور با این سوال به اون نتیجه رسید، چون بعدا بارها و بارها بهم ثابت شد که اهل پاک کردن صورت مساله نیستم.

    الان که این پست رو خوندم یاد اون روز افتادم و یه بار دیگه بهم ثابت شد اهل پاک کردن صورت مساله نیستم چون هیچ وقت به جای هندونه، نارنگی برنمی‌دارم. 🙂

    1. ممنون از نظرت بهراد جان 🙏🌹
      خاطره جالبی رو تعریف کردی. آزمون‌های این تیپی غالبا فرافکن هستند و تفسیر آزمون‌گیرنده (و صلاحیتش برای تفسیر) تاثیر و اهمیت زیادی داره. از اونجایی که بعید می‌دونم ناظم یه مدرسه (هرچند مثلا معروف!) صلاحیت کافی برای اجرا و تفسیر یه آزمون فرافکن رو داشته باشه، به نظرم زیاد به فکرش نباش … یه چیزی گفته برا خودش. :))))) 😉

      بازم ممنون بابت نظرت 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *