شاید از خودتون بپرسید که حقیقتا ارتباط موجودات فضایی با اِنتها چی میتونه باشه؟ شاید حتی انتها رو هم نشناسید و اون هم براتون سوال باشه. شاید هم اگر دو سوال بعدی براتون ایجاد نشده باشه، ربط موجودات فضایی و انتها به اینکه «چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی کنند» براتون عجیب باشه. اگر کمی صبور باشید، تلاش دارم در این مطلب این موارد رو براتون توضیح بدم.
اِنتها، مردمان درختی سرزمین میانی
اِنتها گونهای موجودات افسانهای از سرزمین میانی در مجموعه داستانهای نوشتهٔ جی. آر. آر. تالکین هستند که ظاهری شبیه درخت دارند. اونها مانند درختان سخنگو در افسانههای قدیم توصیف شدند. نام اِنت، از آنگلوساکسون به معنی غول گرفته شده.
از انتها در ارباب حلقهها به عنوان چوپانان جنگل و یاران مردمان سرزمین میانی در جریان جنگ حلقه یاد شده. گندالف از درخت ریشو به عنوان کهنسالترین موجود زنده که میتونه در سرزمین میانی راه بره یاد میکنه که قدی برابر با ۴ متر داشته.
انتها اولین بار هنگامی در سرزمین میانی دیده شدن که الفها در این سرزمین زندگی کردند. اونها احتمالاً توسط ارو ایلوواتار به دستور یاوانا ایجاد شدن. یاوانا میخواست موجوداتی خلق بشن که مانند چوپان و نگهبان از درختان جنگل در برابر کوتولهها و دیگر موجودات حفاظت کنند.
نخستین بار الفها به انتها سخن گفتن رو یاد دادند. درخت ریشو از کاری که الفها برایشان کردند اینطوری یاد میکنه که «(اونها) حماقت ما رو درمان کردند» و این هدیهای است که نمیشه اون رو فراموش کرد.
ویژگی بارز سخن گفتن انتها، سرعت بسیار پایین صحبت کردن اونها با همدیگه هست. سخن گفن انتها در مورد یک موضوع عادی با همدیگه ممکنه روزها طول بکشه و از حوصله یک انسان خارج باشه.
۳ میلیون بار سریعتر
در اولین قسمت رادیو گیک، جادی عزیز در مصاحبهای طولانی با ناصر تقوی، در مورد سینگولاریتیِ تکنولوژیک، کروزویل، دانشگاه سینگولاریتی، آیندهپژوهی، نانورباتهای کارگذاشته شده داخل مغز و آینده زیبای دنیا صحبت کردند. پادکستی بسیار زیبا که گوش دادنش رو بهتون توصیه میکنم.
در بخشی از این پادکست، ناصر تقوی در مورد کاشت نانورباتهایی در مغز در آینده برای بهبود فرآیند انتقال پیام در بین نورونها صحبت میکنه. چنین چیزی به ما قابلیتهای خداگونهای مثل تلهپاتی میده. ما میتونیم همزمان چند آواتار داشته باشیم که هر کدوم مشغول کاری هستند. مثلا یکی از اونها در حال مطالعه ویکیپدیا باشه (و اون رو در چند ماه تموم کنه!)، یکی مشغول یادگیری زبانهای جدید، یکی در حال صحبت با یکی از دوستانمون و یکی از آواتارهامون هم مشغول پاسخ دادن به ایمیلها و پیگیری اخبار لحظه باشه.
این تواناییها به لطف انتقال سریعتر و متفاوت اطلاعات با نانورباتهایی که کار گذاشته میشه ممکن میشه. در حال حاضر انتقال پیام در نورونها به شیوه شیمیایی و با سرعت ۱۰۰ متر بر ثانیه انجام میشه. این در حالیه که نانورباتهایی که در مغز قرار خواهند گرفت، این انتقال پیام رو به شیوه امواج الکترومغناطیسی و با سرعتی تا ۹۹٪ سرعت نور انجام خواهند داد. این یعنی رقمی حدودا ۳ میلیون برابری!
سرعتِ انتقالِ پیامِ ۳ میلیون بار سریعتر، به معنای ۳ میلیون بار سریعتر فکر کردن، ۳ میلیون بار کندتر شدن زمان، ۳ میلیون بار یادگیری و پردازش سریعتر و به طور خلاصه، ۳ میلیون بار کارایی ذهنی بهتر هست. در یک نگاه سطحی، هر ثانیه برای فردی که مغزش با چنین سرعتی پردازش و فکر میکنه، بیشتر از ۳۴ روز برای یک ذهن عادی در حال حاضر خواهد بود.
چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی کنند
نیل دگراس تایسون اخترفیزیکدان آمریکایی و مروج علم، در اظهار نظری جالب، به علت عدم ارتباط موجودات فضایی با ما پرداخته. اون با در نظر گرفتن این نکته که تفاوت زنتیکی ما با شامپانزهها چیزی در حدود ۱ تا ۲ درصد هست، این فرضیه رو مطرح کرده بود که اگر موجودات فضایی فقط به همین مقدار و در همین جهت با ما تفاوت ژنتیکی داشته باشند، نتیجه چی خواهد بود؟
تفاوت ژنتیکی ما با شامپانژهها باعث شده که اونها نهایتا برخی مهارتهای حرکتی و زبان اشاره و تقلید رو بلد باشند و ما شعر بگیم و به کره ماه بریم و سمفونیهای شاهکار خلق کنیم و اتم رو بشکافیم. دگراس تایسون اشاره میکنه که حالا اگه موجودات فضایی هم به همین میزان و در همین جهت با ما تفاوت ژنتیکی داشته باشند، میزان تفاوت و تبعاتی که چنین تفاوت ژنتیکی بین ما و اونها میتونه داشته باشه، این احتمال رو پیش میاره که اونها اصلا علاقمند به صحبت با ما نیستن. (ویدئویی از صحبتهای نیل دگراس تایسون در این مورد رو براتون در پایین قرار دادم. اگر ویدئو به هر دلیلی در اینجا باز نشد، اینجا کلیک کنید. ترجمه زیرنویس: حمید شکری / بیگ بنگ)
حالا بیاید فرض کنیم تفاوت موجودات فضایی با ما نه در تفاوت ژنتیکی، که فقط در شیوه و سرعت پردازش ذهنی ما (اونطور که در بالا گفته شد) باشه. اگر موجودات فضایی فقط از شیوه انتقال پیام الکترومغناطیسی (یا بهتر) در مغزشون استفاده بکنند، قاعدتا صحبت با ما براشون هیچ لطفی نداره. اونها درک متفاوتی از زمان دارند و ۱ ثانیهای که برای ما صرف گفتن نهایتا یک کلمه میشه، برای اونها چیزی نزدیک به یک ماه (۳۴٫۷ روز) خواهد گذشت.
در واقع ما برای چنین موجودات هوشمندی، حتی از انتها هم کندتر هستیم. بیاید منصف باشیم و به این فکر کنیم که واقعا خود ما حاضر هستیم با موجودی که اینقدر کند هست تعاملی داشته باشیم؟ این درست مثه این هست که بخوایم با موجودی حرف بزنیم که یک کلمه رو به جای ۱ ثانیه، در ۳۴ روز میگه. شما با چنین موجودی حرف میزنید؟ البته به قول دگراس تایسون شاید حرف بزنید، ولی قطعا امیدی به شنیدن جواب از اون موجود نخواهید داشت.
با در نظر گرفتن این احتمالات، احتمالا درک این موضوع که «چرا موجودات فضایی با ما ارتباط برقرار نمی کنند؟» برامون سادهتر از قبل باشه.
یک احتمال خوشایند
اما بگذارید این مطلب رو با یک احتمال خوشایند تموم کنیم. تکنولوژی مربوط به استفاده از نانورباتها در مغز، احتمالا از حدود سال ۲۰۲۰ شروع به عملیاتی شدن و بهبود خواهد کرد و در حدود سال ۲۰۳۰ به صرفه اقتصادی لازم برای همگانی شدن خواهد رسید.
آیا احتمال داره که بعد از این ارتقای ذهنی، اولین انسانی که بهش مجهز میشه، تو اون کسری از ثانیه ابتدایی، صدای موجود هوشمندی رو بشنوه که باهاش صحبت میکنه؟
مثلا:
«سلام
خوشحالم که بالاخره به سطح لازم رسیدید.
افتخار دارم که پیام دوستی و صلح مردمان خودم رو بهتون برسونم.»
فکر کنم شما هم با من موافق باشید که به نظر میاد آینده چیزهای هیجانانگیز زیادی رو برامون تدارک دیده باشه. 😉
پینوشت:
۱- این مطلب به عنوان یک نمونه از سوژههای ارائه شده در مطلبم تحت عنوان «از چه چیزهایی در سایت شخصی خود بنویسیم؟» آماده شد.
۲- لازم میدونم بگم که این مطلب، استنباط و تفسیر ذهنی شخصی من از برخی احتمالات فناورانه هست، پشتوانه آکادمیک خاصی نداره و طبیعتا حتی میتونه اشتباه باشه!
«هر سهشنبه شب، ساعت ۲۰:۲۰، مهمون من باشید در بخش بلاگ سایتم، با یه مطلب جدید. شااااید بعضی وقتها خارج از این زمانبندی هم نوشتم؛ چک کنید. :دی
اگر هم دوست دارید از نوشتههای جدید مطلع بشید، هم میتونید یه ایمیل با عنوان «خبرم کن» به Hi@MohsenElhamian.com بزنید تا ارسال مطالب جدید رو از طریق ایمیل بهتون خبر بدم، هم میتونید به کانال تلگرامی من بیاید.»
اگر فرض رو بر وجود موجودات (البته باهوش تر) بذاریم فکر نمی کنی سرعتی که ما واسه پیشرفت تکنولوژی داریم واسشون مسخره باشه؟ و خب طبیعتاً اونا به مراحل بالاتری رسیده باشن تا اون وقت!
ممنون بابت نظرت 🙏🌹🌹🌹
بله چنین امکانی هست.
اما نظر شخصیم اینه که انسان (به عنوان یک گونه هوشمند) هرچقدر در طول قرنهای گذشته پیشرفت کرده، بیشتر به همکاری و تعامل روی آورده. این موضوع شاید در مورد گونههای هوشمند دیگه هم مصداق پیدا کنه و از یک سطح از پیشرفت ما به بعد، همکاری باهامون براشون توجیه داشته باشه.
اما این فقط یکی از احتمالاته و باز هم نظرت میتونه درست و محتمل باشه.
خواهش می کنم^-^
همون تفاوت دیدگاه خوش بینانه و بدبینانه ست 😉
امیدوارم اینجوری که تو میگی پیش بره
آره دقیقا همینطوره
به نظرم در تقابل بین این دو دیدگاه، نرخ پیشرفت کلیمون در طول تاریخ، نشون میده دیدگاه خوشبینانه در نهایت غالب هست. 😉
زاویه دید جالبی بود… امیدوارم آینده اتفافات فوق العاده ای برامون داشته باشه 😊
ممنون از نظرت سوگند 🙏🌹
من که به آینده امیدوارم و فکر میکنم تحولها و تغییرهای ناشی از پیشرفت هرچند گاهی ما رو با چالشها و مشکلاتی روبرو کردند، اما (در نگاهی کلی) همیشه باعث حرکت ما به سمت شرایطی بهتری شدند. 🙂
از لحاظ ذهنی
کوچک ،کوچک تر را میخوره
و بزرگ ،کوچک
پس کسایی هستند که برتر ازما باشند و نخواهند کسی به اونا نزدیک باشه